من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من آمده ام وای وای!

خب بالاخره دیشب از سرزمین اغیار به دیار یار برگشتم. ساعت ۱۰ حدودا رسیدم. به لطف مانی و ماکسی همچنان خسته هستم و توان جمعبندی نیست. امیدوارم به سرعت به شرایط عادی برگردم برای دو مطلب.



بعدنوشت:

+ از دو سه هفته پیش میخواستم تابستون که تموم شد یه فصلنامه بنویسم؛ الان که کیبورد به دست شدم دیدم نمیتونم! شاید دلیلش اینه که دارم خودمو مجبور میکنم از مهمترین قسمتش بگذرم، مهمترین قسمتی که حذف شدنی نیست، نهایتش اینه که بشه شطرنجیش کرد تا تاثیراتش تو احوالم تابلو نباشه.


+ دیروز یه سر به دانشگاه خواجه نصیر هم زدم قبل از برگشت. رویت ممدحسن ملعون سابق و زیارت ممد موفق حاضر رو در پی داشت این سر زدنم. نمیدونم چرا یه حس نزدیکی به تیریپ ممد داشتم، انگار که از قبل میشناختمش. شایدم شبیه کسی بود که یادم نیست ...



اما، من و تو دور

آنگونه دورِ دور، که اعجاز عشق نیز
مارا به یکدگر نرساند ز هیچ راه

دور - فریدون مشیری


نظرات 4 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام سلام سلام
برای اینکه حرص شما رو در بیارم ۳ بار سلام کردم یه خبر خوش adslگرفتیم خیلی خوشحالم اومدم شما رو هم شریک کنم
راستی امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه

علیک سلام علیک سلام علیک سلام
من اگه قرار بود با این حرفا حرص بخورم که حرص دانم تا حالا پاره شده بود!
adsl هم مبارک باشه. مواظب باشین معتاد نشین!
خیلی هم ممنون بابت تبریکتون

وحید پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:08 ب.ظ http://vahid-boy.blogsky.com

خسته نباشی
اونا شبیه خودت بودن خبر نداشتی
عاشق شدی

کی شبیه من بود؟ ممد؟ الان خودکشی میکنه به خاطر این حرفت

آشکار پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

خوش بازگشتید (همچین فعلی داریم؟)
از مانی و ماکسی به خاطر اشتغال زایی و خستگی افزایی و مهمان نوازی متشکرم. سلام مخصوص برسانید
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الحوال
حول حالنا الی احسن الحال

تو دایره لغات بنده که همچین فعلی هست. نمیدونم دیگران هم دارن یا نه
اتفاقا همون دیشب بنده تشکرات مخصوصی از این دو عزیز نمودم!

محمد جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.shabane.ir

سلام مغیث.
ببخشید اون روز اونجوری شد.
از شرکت زنگ زدن گفتن بیا ... وگرنه کلی واست برنامه داشتم که ایشالاه میمونه واس بعد.
می دونی چرا گفتم که انتقال پیدا کن تهران؟
چون حدس می زنم رفیق خوبی میشدی.....
راستی خیلی خجالتی بودی ها!

سلام عزیز
خواهش میکنم، به قول خودت میمونه واسه بعد، مثلا 10-20 سال دیگه که من حالشو داشتم بیام اون طرفا!
این خجالتی بودن رو بعضا با درویش مسلک بودن توجیه میکنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد