تصادفا دارم از داخل ویندوز مینویسم!
جواب آزمایش رو گرفتم. مسم هنوز زیاده ولی از دفعه قبل کمتر بود. آنزیم کبدیم که قبلا زیاد بود حالا به اندازه شده. یه چیز دیگهای هم که قبلا متوسط بود حالا زیاد شده! کلا اوضاعم از این رو به اون رو شده. دیروز بردم نشون دکتر بدم که گفتن امروز نمیاد. شنبه میاد که من میخوام برم دیار یار که کلاس دارم و نمیرسم به دکتر. میره تا دوشنبه!
اگه اذیت کنه چرت و پرت بگه میبرم پیش یه دکتر دیگه. شاید کل آزمایشارو همینجا هم مستند بذارم که یه آدم خیری هنگام گذر اگه دید بیاد به حساب کار ما برسه!
در ادامهی روزهای قشنگِ بعد از حاجی، حاجخانم هم مجددا مریض شده. سردردهاش زیاد شده و اوضاع داخلیشم جالب نیست. دیروز پیش دکتر مغز و اعصاب بود که مشخص شد مغزش سالمه ولی اعصابش خرابه. بقیه موارد رو فعلا رسیدگی نکردیم و در حال استراحت در منزله. هرچی فکر میکنم یادم بیاد تو این شرایط حاجی چه کارایی انجام میداد تا الان بگم کاش بود تا اون کارو میکرد فایده نداره! شاید وقتایی که سالم بود کسی تو خونه مریض نمیشد!
آها الان یادم اومد وقتایی که حاجخانم نبود حاجی برامون ناهار درست میکرد!
معینم داره مثل آدمای شیمیاییشده سرفه میکنه! گرفتاری شدیم ما!
عنوان پیشنهادی: تصادف خوب
دیاریار یا دیدار یار؟ ایهام دارد
اتفاقا فکر خوبی است. همه دکتر ها به یک اندازه علم ندارند
الان نهار درست کردن حاجی را ربط دادید به کارهایی که باعث خوب شدن حال حاج خانم است؟
خوب معین را هم ببرید پیش دکتر. قسم که نخورده اید تا این یکی خوب نشود آن یکی را نبرید
شاید مسیرو اشتباهی اومدی و باید میرفتی پزشک میشدی تا با ویندوز تصادف نکنی و چرت و پرت دکتر اذیتت نکنه.
معین رو نیاز نیست دکتر ببری، احتمالا میخواد زحمت ناهار درست کردن رو تو بکشی.
معین که چه بخوایم چه نخوایم دکتر نمیره! کلا اهل این حرفا نیست!