فرض کنیم یک روزی، ناگهان «دست»ها زبون دربیارن و شروع به اعتراض کنن که «ما دیگه از این کارهای سوسولی و ظریف خسته شدیم، ما هم باید کار {راه رفتن} رو انجام بدیم. ما دیگه اجازه نمیدیم پاها مارو محدود به انجام یک سری کارهای خاص کنن»! و دیگه دست از کارهای معمول خودشون بکشن. شروع کنن به تلاش برای راه رفتن. مثلا با پاها توافق کنن که روزهای زوج شماراه برین، روزهای فرد ما! یا حتی بدتر، از این به بعد ما راه بریم، شما هم کار نوشتن و نقاشی کشیدن و ... رو به جای ما انجام بدین. روشنه که هرچی هم نقاشی کشیدنِ پاها خوب بشه، هرچی هم راه رفتنِ روی دستها آسون و روون بشه، بازم این کار یه کار مسخرهست! نقش ذاتی پاها و دستها همون چیزیه که قبلا بوده، نه این روش مثلا مدرنش.
حالا اوضاع نقشهای زن و مرد به نظر من یه چیزی شکل اینه. زنهای گرامی ناگهان احساس کردن که داره بهشون ظلم میشه که انتظار ایفای یک سری نقشهای خاص ازشون میره. فکر کردن بیرون از خونه و خونواده خبریه که مردان ظالم اونها رو از این خبر عظیم محروم کردن و بهشون اجازهی حضور نمیدن و حالا میخوان به هر قیمتی که شده نقششون رو عوض کنن، حتی به قیمت اینکه نقشهای اصلی خودشون رو روی زمین بذارن.
یه چیز جالب: الان اگه یه زن بگه که من کارهای خونه رو انجام نمیدم، تربیت بچهها به من ربطی نداره، مدیریت داخلی خانواده به من ارتباطی نداره و ...، هیچ مردی حق نداره بگه که نه تو وظیفته که اون کارها رو انجام بدی و نقش اصلی تو این هست و این حرفا. اگه همچین حرفی زده بشه اون مرد میشه متحجر و سنتی و واپسگرا و عقبمانده؛ اما اگه مرد بگه من بیرون خونه کار نمیکنم و درآمد خونه به من مربوط نمیشه و خودت برو پول دربیار و این حرفها، واقعا چند درصد خانمها هستن که این حرف رو قبول بکنن و بگن اشکالی نداره و تو آزادی و ...؟ اون خانمهایی که این رو قبول نمیکنن و میگن تو مرد نیستی و مرد باید کار کنه و زحمت بکشه و اینا، متهم به عقبموندگی و سنتی بودن میشن؟
بحث من در مورد شرایط ویژه و اضطراری نیست. بله وقتی که آدم دست نداشته باشه، برای نوشتن ممکنه به استفاده از پاهاش متوسل بشه. یا اگه پا نداشته باشه ممکنه از دستهاش برای راه رفتن کمک بگیره، اما تو شرایط عادی، واقعا چرا باید این نقشها عوض بشن؟وقتی مرد با یه خصوصیاتی خلق شده و زن با خصوصیات متفاوت که هرکدوم از این خصوصیتها با نقش (به زعم خانمهای مدرن) سنتیِ دو جنس سازگارتره، چرا باید دو طرف به اصرار وارد نقشهای همدیگه بشن؟
منظورم این نیست که باید محدودیت ایجاد بشه و مثلا خانمها مجبور به این بشن که نقش خودشون رو قبول کنن، منظور من اینه که خودشون باید این موضوع رو بفهمن و با زبون خوش برگردن به سر جای خودشون! به هر حال ممکنه یه جاهایی یه زنهایی به دلایل خاصی مجبور به تغییر نقش بشن. مثلا سرپرست خانوار باشن و نیاز به کار کردن و تامین هزینههای زندگی بشن، یا یک زنی ممکنه توانایی خیلی ویژهای داشته باشه که اگه ازش استفاده نکنه اون توانایی هدر بره، اما واقعا چند درصد از خانمهایی که مثلا مهندسی عمران میخونن، استعداد خاص که نه، اصلا توانایی اینو دارن که به عنوان یک مهندس عمران برن سر ساختمون و عمله بنا رو هدایت کنن؟ چند درصد از خانمهایی همین مهندسی کامپیوترِ خودمون رو تحصیل میکنن، تو دوران کارشناسیشون جرات کردن -به تنهایی- یه ویندوز ناقابل روی سیستمشون نصب کنن؟ چند درصد از این عزیزانی که میان دانشگاه، واقعا استعداد برتری نسبت به آقایون حاضر در اون حوزه دارن که اگه نیان استعدادشون هدر بشه و جامعه از استعدادشون محروم بشه؟
خانمهای محترم! خواهشا بذارین پاها راه خودشون رو برن، دستها هم کار خودشونو بکنن!
چه گیری دادی شما به کار کردن جنس مخالف.
جای شما رو که تنگ نمیکنن.
بنده خداها دارن مثه شماها زندگی می کنن دیگه.
جای مارو که تنگ میکنن
نصف بیشتر ورودیهای دانشگاههارو خانما به خودشون اختصاص دادن در حالی که شاید نصف این خانما اصلا از تحصیلات دانشگاهیشون -نمیخوان یا نمیتونن- استفاده نمیکنن
اما گیر به خاطر تنگی جا نیست! بیشتر به خاطر به هم خوردن تعادل زندگی مشترک بین افراده. این به هم خوردن تعادل مشکلات زیادی رو تو جامعه ایجاد کرده و میکنه
کی گفته؟چرا الکی فرافکنی میکنی شما؟هیچم اینجور نیس
دخترا درس خون تر از پسران حقشونه بیشتر بیان دانشگاه
بعداز اون هم مگه درس خوندن فقط برای اینه که ادم لازمش داشته باشه؟همین که اطلاعات ادم بالا میره کافی نیس؟
خیلی از کارها هست که خانوما توش ماهرترن تا آقایون هرچیم که اون کار مردونه باشه.
اونایی هم ک همسرشون بیرون کار میکنه و دوس ندارن باید قبل ازدواج این نکته رو حتما بگن که بعدا باعث مشکل نشه.
بعله دخترا «درسخونتر» هستن و حقشونه بیشتر بیان دانشگاه. عرض کردم که کسی نمیتونه این حق رو ازشون بگیره، این خودشونن که باید بفهمن وقتی مثلا پسرا به تحصیلات تخصصی رشتهی مهندسی عمران بیشتر نیاز دارن، نیان الکی جا رو اشغال نکنن
اونایی که میخوان اطلاعاتشون بالا بره بشینن خونه درس بخونن. بعد اونوقت شما برای اینکه اطلاعات کامپیوتریت بالا بره نیاز داری طراحی الگوریتم بخونی؟ بهتر نیست چهارتا کتاب غیردرسی بخونین که اطلاعات فنی کامپیوترتون بالا بره؟ بعد بحثم اینه که از امکانات آموزشی دولت نباید استفاده بشه برای یه استفادهی شخصیِ سطح پایین اونم وقتی که یه عده برای یه استفادهی مهمتر و جامعتر بهش نیاز دارن.
چندتا از اون کارهایی که خانوما توش ماهرترن رو مثال میزنین؟ بعد اصلا بحثم این نیست! گفتم که شاید آدم بتونه با دستاش بهتر از پاهاش راه بره بعد از کلی تمرین و تکرار. اما به چه قیمتی؟ چرا بدون دلیل موجه بیایم وظایف و نقشهای ذاتی افراد رو عوض کنیم و مشکلات دیگهای ایجاد کنیم؟ شنیدم که بهترین آشپزهای دنیا هم آقایون هستن. این دلیل میشه که آقایون دیگه کلا بگن آشپزی مال ما و کار کردن و پول در آوردن مال شما؟
بعله خب باید بگن. من بازم میگم نمیگم باید محدودیت ایجاد بشه مثلا آقا به خانمش بگه تو حق نداری کار کنی و بشین تو خونه. میگم خانم خودش باید متوجه بشه که نقشش چیزی غیر از کارِ بیرون خونهست!
مشکل شما ها اینه که میگین ما هیچ پیشرفتی نکنیم که شماها در رفاه باشین
که مثلا شما فلان کار براتون سخت نباشه
باید یاد بگیرین اگخ قراره بیاین دانشگاه شما نباید بذارین ما بیایم به قول شما صندلی اشغال کنیم با بیشتر تلاش کردنتون نه حرف زدنتون
راه رفتن آدم با دست چه پیشرفتیه آخه وقتی که پا وجود داره؟ مسئلهی من اینه!
این مشکل به خاطر خودکمبینیِ خانمهاست که فکر میکنن قلهی افتخارو پیشرفتشون اینه که تبدیل به یک «مرد» بشن یا نقشهای «مردانه» در اختیار بگیرن در حالی که یک «زن» میتونه در نقش خودش بهترین عملکرد رو داشته باشه و به کمال برسه
شما این موقعیت رو درنظر بگیرین که منِ نوعی و خانمم با هم دوتا فرصت شغلی رو در اختیار بگیریم اون وقت خانم ایکس و آقای ایگرگ بیکار باشن. شایسته نیست که شما فرصت شغلی رو اختیار آقای ایگرگ قرار بدین تا زندگی اونام از فلاکت در بیاد؟ به نظر من که هست! حتی اگه آقای ایگرگ از نظر تخصصی یه مقداری از شما پایینتر باشه
مگه پیشرفت تو زمینه علمی ینی اینکه زن به مرد تبدیل بشه؟
یا مثلا ما بریم سر کار ینی مرد شدیم؟این دیگه چ تفکریه؟
ما اصولا مستقل بودن رو دوست داریم و از نظر من این به این معنی نیس که ما تبدیل به مرد شدیم در این زمان که ما زندگی می کنیم دیگه فکر نمی کنم نقشی در جامعه رو بشه تفکیک کرد.
من خودم دوست دارم مستقل باشم اگه آقایی تواناییشو داره که در زمینه تخصصی با من رقابت کنه بسم ا... کسی جلوشو نگرفته
اینطور که شما می گین ما ینی پیشرفت کشورمون دست یه عده باید باشه که هر وقت تصمیم گرفتن شروع به تلاش کنن و اهمیتی هم ندن توی کل جهان چی میگذره
به نظر من یکی از دلایلی که ایران در این چند سال خیلی پیشرفت کرده حضور موثر خانوما بوده که باعث ایجاد یک رقابت شده.
چند درصد از خانمایی که میان دانشگاه پیشرفت خاصی تو زمینهی علمی رو موجب میشن؟ حالا بالا بردن سطح علمی جامعه پیشکش، شما بگین چند درصدشون سطح علمی خودشون بعد از دانشگاه تغییر قابل توجهی میکنه؟
نه معنیش این نیست که مرد شدین. اما مرد نقش و وظایف مشخصی با توجه به تواناییها و طبیعتش داره و زن هم همچنین. اینکه زن کعبهی آمالش این بشه که برسه به نقش و وظایفی که مرد به عهده داشته، این یعنی فکر میکنه که نقش خودش نقش حقیری هست و باید حتما کارهای مردانه انجام بده.
مستقل بودن تهش به اینجا ختم میشه که زن میگه من که از نظر مالی نیازی ندارم از نظر عاطفی هم کلی راههای دیگه برای رفع نیاز هست دیگه برای چی ازدواج کنم؟ چه آمار ازدواج پایین میاد و سن ازدواج بالا میره و آسیبهای دیگه به دنبالش میاد.
ببینین من نمیگم خانمها اصلا وارد عرصههای خارج از منزل نشن. اونایی که واقعا میتونن پیشرفت خاصی رو ایجاد کنن یا استعداد خاصی دارن که با حضور تو جامعه شکوفا میشه خب خیلی هم خوبه که بیان و کمک کنن اما بازم سوالمو تکرار میکنم: چند درصد از خانمایی که وارد دانشگاه یا بازار کار میشن، چیز خاص و ویژهای برای عرضه دارن و میتونن فایدهی بزرگی به کشور برسونن؟ در مقابل چند درصد همینطوری فقط برای اینکه فکر میکنن باید کار کنن یا مستقل بشن یا باید مدرک بگیرن که چشم دختر شمسیخانم کور بشه وارد جامعه میشن؟
هر چی میدونین چیش مهمه این مهمه که نشون میدن حداقل با تلاش زیادشون می تونن از آقایون جلو بزنن و اونام هیچ حرفی برای گفتن ندارن این لذت بخشه که دیگه کسی خودشو برتر نبینه


البته منم منکر برخوردهای تحقیرآمیزی که بعضی مردا میکنن نمیشم که باعث میشه شما این حرفو بزنین! اما میگم وقتی نقشها و تواناییها متفاوته اصلا نیازی به رقابت نیست. الان واقعا نیازه که آقایون بیان آشپزی و خونهداری کنن تا ثابت بشه اونا این کارو بهتر میکنن یا خانما؟ خب کارِ خانماست دیگه چرا آقایون بخوان دخالت کنن؟
به نظر من بحث برتری بین زن و مرد مثل اینه که یه مهندس کامپیوتر برای اینکه ثابت کنه از یه مهندس معمار برتره، بره نمای ساختمون طراحی کنه! در حالی که راه عاقلانهترش اینه که هر کدوم کار خودشونو بکنن و خودشونو تو زمینهای که بهش مربوط هستن نشون بدن و برتریشونو با توجه به سطح موفقیتشون تو کار خودشون ثابت کنن
حرف منم اینه که اگه یکی معماری رو از یک کسی که معماره بهتر بلده حقشه که جای اونو بگیره چون اون نفر لیاقت اون کارو نداره.
بله که من نگفتم اونایی که واقعا متخصصن و میتونن چیزی اضافه کنن نیان که! من چند بار این سوالو پرسیدم که چند درصد از خانمایی که وارد عرصههای اجتماعی میشن واقعا برتری خاصی نسبت به آقایونی که الان حاضر هستن دارن اما شما جوابی ندادی! در واقع درصد بسیار ناچیزی اینطوری هستن که شما میفرمایید!
عنوان پیشنهادی: تفکر سنتی - مثال بی ربط
از نظر من شما مثال بی ربطی رو به وضع اقایون و خانم ها ربط دادین. بذارین من اوضاع رو از نظر خودم شرح بدم:
آقایون مدت ها با سواستاده از قدرت و برتری جسمی خودشون خانم ها رو به بردگی کشیدن و با مطرح کردن نظریه تفکیک وظایف هم خودشون رو از یه سری کارها معاف کردن و هم اون ها رو از ورود به یه سری حیطه ها منع کردن. یه چیزی تو مایه های اوضاع حیات وحش نقش ها رو بر اساس نر و مادگی تقسیم کردن
اما ما انسانیم. نظریه انتخاب طبیعی داروین در مورد ما مبتنی بر برتری عقل و تفکر اجرا می شه نه زور بازو. اگر اینطور نبود کسی مثل پروفسور استیون هاوکینگ الان باید زیر خروارها خاک بود تا این که اینطوری با نظریاتش فیزیک رو جلو ببره
عقل به جنسیت نیست آقا جان. اگه مردا بی عرضه شدن و می خوان میدون خالی بشه تا اونا بتونن بیان مشکل از خودشونه. وقتی یه خانم مثلا نصف یه آقا حقوق می خواد خوب طبیعی است تو این اوضاع اقتصادی استخدام اون ارجحیت داره به یه آقا. اون آقا هم می تونه سطح توقعاتش رو بیاره پایین تا بره سرکار. نه این که بشینه کنج خونه تا خانمش بره سرکار و بگه کار نیست برای آقایون. بعید می دونم تو توقعات یکسان کاری هیچ کارفرمایی خانم ها رو به آقایون ترجیح بده
به نظرم خانم ها دست راست و پای چپ هستن و آقایون دست چپ و پای راست. بدون این ترکیب هیچ بدنی قادر به راه رفتن عادی نیست
نظر شما هم محترمه و برای طرز فکر شما خانم های موافق این نظر پیدا می شن. به حرف مخاطب (من) گوش کن که فرمودند: (باید قبل ازدواج این نکته رو حتما بگن که بعدا باعث مشکل نشه)
اتفاقا به نظر من اون چیزی که شما بهش میگین سوءاستفاده دقیقا حسن استفاده از قدرت و برتری جسمی هست! عرض بنده اینه که هرکس با توجه به تواناییهای خاص خودش باید نقش مناسب خودش رو انتخاب کنه. آقایون قدرت جسمی و حتی فکری متفاوتی دارن و خصوصیاتشون برای کار و کسب درآمد و مدیریت خانواده مناسبتر از خانمهاستو در مقابل خانمها به واسطهی خصوصیات عاطفیشون توانایی بهتری در تربیت فرزند و به خاطر برتریهای هنری و ظرافت طبعشون توانایی خانهداری بیشتری دارن. اتفاقا به نظر من شیر کردن و فرستادن کسی که تواناییهای لازم رو نداره به خارج از خونه ظلمه نه اینکه بذاریم سر جای خودش به کار اصلیش برسه
من کجای صحبتم گفتم که عقل به جنسیته؟ اما شما منکر تفاوتهای جسمی و ذهنی زن و مرد میشین؟ اینکه هرکس با توجه به خصوصیات و تواناییهای خودش به نقشش برسه، ظلم و بردگی و محدودیت ایجاد کردنه؟
بله خانمها با نصف حقوق حاضرن کار کنن. چرا؟ چون بار مخارج خانواده رو دوششون نیست. چون درآمدشون در درجهی اول اهمیت قرار نداره. وظیفهی کسب درآمد و تامین مالی خانواده بر عهدهی مردهاست اما خانمها اصرار به کار کردن دارن! کاری که خانمها دارن با بازار کار میکنن مثل اینه که من به عنوان یک آدمی که هیچ نیاز مالی ندارم برم یه مغازهی خدمات کامپیوتری کنار یه همکارم باز کنم و همهی خدمات رو مجانی یا با نصف قیمت ارائه بدم. اون بنده خدا داره طبق اصول و درست کار میکنه و دستمزد منصفانهای هم میگیره اما چون من نیازی به این پول ندارم این کارو میکنم و نتیجهش چی میشه؟ سرازیر شدن مشتریها به مغازهی من و ورشکستی همکارم. حالا این بیعرضگیه اون بندهخداست یا نامردیه من؟
تفاوت تواناییهای مرد و زن خیلی بیشتر از تفاوت پای چپ و راسته!
وای چه همه نظر