من واقعا موندم تو این قضیه که چطور میشه یکی در مورد آدمی که تا حالا باهاش دیداری نداشته، باهاش صحبتی نکرده، حتی در موردش از کسی که مطلع بوده هم سوالی نپرسیده قضاوت کنه و نظر بده. ولی خب این تازه قسمت خوب قضیهست، فاجعه اینجاست که یکی بیاد اینطوری در موردت صاحبنظر بشه، بعد یه مدت بعد بدون اینکه بازم هیچکدوم از کارهای بالا رو انجام بده، یهو نظرش در موردت عوض بشه!
داره بارون میاد مثل چی! امروز تقریبا همش بارونی بود. البته متاسفانه سر ظهر میشه گفت بند اومد برای حدود یک ساعت. ترجیح میدادم بارون بیاد و این آخرین با هم رفتنمون -تا اطلاع ثانوی البته- زیر بارون باشه. به سرما خوردنش هم میارزید حتی. ولی خب نشد دیگه!
الان ضمن اینکه داره بارون میاد، من دوباره سردم هم هست. حالا که دیگه بهار شده و داریم میرسیم به تابستون و قراره گرم بشه، ولی این روند جدی جدی داره منو به این فکر میندازه که بساط بخاری رو اینجا راه بندازم! البته گاز هم نداره. شاید با یه منقل هم بشه کارو راه انداخت به شرطی که به راههای خلاف کشیده نشم.
و الان که دارم از سرما میلرزم، همزمان دارم یه آنتی ویروس نصب میکنم رو سیستمی که مهدی آورده. کانفیگ داره در حد بینالمللی:
CPU: Inter Pentium lll 797 MHz
RAM: 256 MB
VGA: NVIDIA RIVA TNT2 32 MB
تازه اولش که کلا بالا نمیومد و داشتم ترغیبش میکردم بندازش دور :دی
و اینکه اندکی پیش دوتا سیدی رایت کردم و یه سیدی هدر دادم. و در مجموع اندکی کارم داره راه میوفته، و داریم میرسیم به همون اطلاع ثانوی بالا. ایشالا هرچه زودتر :)