من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

اعتصاب

اصلا حالا که اینطوره تا وقتی آشکار نیاد من دست به اعتصابِ قلم می‌زنم و چیزی نمی‌نویسم

غروبِ عصرِ ما

دوره‌ی ما دیگه داره به سر می‌رسه. باید برگردیم به همون لاکِ خودمون!

مخصوص‌نوشت

دقیقا همون لحظه‌ای که گفتی: "گناه داره میلاد! ..." محبوبیتت هزار برابر شد!

زندگیه داریم؟

امور فرهنگی۱: برای واریز وام/کار دانشجویی باید حساب بانک تجارت وارد کنی. این حساب صادرات که وارد کردی قبول نیست.

امور فرهنگی۲: حسابی که وارد می‌کنی باید به اسم خودت باشه. صاحب حساب کس دیگه‌ای باشه قبول نیست.

بانک تجارت: برای افتتاح حساب باید اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی داشته باشی. این یه دونه کپی کارت ملی که داری قبول نیست.

ثبت احوال۱: هموطن گرامی کارت شناسایی ملی شما ، با مشخصات وارد شده به سامانه ثبت احوال نرسیده است.

ثبت احوال۲: هموطن گرامی شناسنامه شما ، با مشخصات وارد شده به سامانه ثبت احوال نرسیده است.


ثبت احوال۱و۲: در صورت پیدا نشدن مدرک، در اسرع وقت برای اعلام فقدان کارت شناسایی ملی / شناسنامه خود و دریافت المثنی به نزدیکترین اداره ثبت احوال مراجعه نمایید.

مملکته داریم؟

یه ماه خودشونو علاف می‌کنن که می‌خوایم بازیکن تیم ملی عراق رو به عنوان سهمیه بازیکن زیر ۲۳ سال بخریم، طرف میاد اینجا با تیم تمرین هم می‌کنه؛ بعدش یهو می‌فهمن که طرف 24 سالش بوده!

مملکته داریم؟

جدی جدی ... آفتاب می‌شود؟

نگاه کن که غم درون دیده‌ام
چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
چگونه سایه‌ی سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می‌شود
شراره‌ای مرا به کام می‌کشد
مرا به اوج می‌برد
مرا به دام می‌کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می‌شود
 
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شوره
 
به راه پرستاره می‌کشانی‌ام
فراتر از ستاره می‌نشانی‌ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه‌های شب شدم

چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه‌های آسمان
کنون به گوش من دوباره می‌رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده‌ام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
 
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره‌ها جدا مکن
 
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
صراحی دیدگان من
به لای‌لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می‌شود
نگاه کن
تو می‌دمی و آفتاب می‌شود

وَلف!

چقدر خوبه اونقدر هوا صاف و یکنواخت باشه که تا یه روز برفی شد هی بری بیرون مثل عقده‌ای‌ها زیر برف قدم بزنی و منجمد بشی و برگردی خونه.

زیر باران که قسمت نشد بریم، اما عوضش تا می‌شد زیر برف رفتیم! حیف که اثراتِ بارانِ قبلی اجازه‌ی نشستنِ برف رو نداد. ظاهرا این برف به اندازه‌ی بعضی از دوستان اونقدر زرنگ نبود که صبر کنه آثارِ نفرِ قبلی پاک بشه بعد بیاد!


نیازمندی‌ها: یک جوانِ رعنای خوشتیپ آشنا به کامپیوتر و با کلی استعدادهای نهفته جویای کار می‌باشد! فاقد مدرک تحصیلیِ بالاتر از دیپلم، فاقدِ کارت پایان خدمت، فاقدِ شناسنامه و کارت ملی!



غم دل چند توان خورد که ایام نماند

گو: نه دل باش و نه ایام، چه خواهد بودن؟


بی‌هویتی

شناسنامه و کارت ملی ندارم! گمشون کردم امروز تو خیابون. چه خاکی حالا کنم تو سرم؟!

یعنی گل بگیریم درش را برویم دنبال زندگیمان؟