من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

لهجه‌ی هرجاییِ من

«تو اون لهجه‌ت مغیث!»


- استاد اریس فرمودند به ما از پشت تلفن، پس از اینکه نشناختند و خودمان هویتمان را افشا کردیم!

زندگی سینوسی

ساعت حدود 9 صبح: جلوی آینه، با نیش باز، درحال بررسی ریش تازه تراشیده!


ساعت حدود 4 بعدازظهر: گوشه‌ی اتاق، با زانوی غم در بغل، در حال تلاش برای گریه نکردن!


ساعت حدود 6 بعدازظهر: بالای پل عابر پیاده، با نیش باز، درحال پریدن روی اتوبوس درحال عبور برای نجات مسافران اسیر در چنگ راننده (!)*


* فری اجازه نداد وگرنه عملیات با موفقیت انجام می‌گرفت :دی

...

دلم می‌خواد مثل قدیما روزنوشت داشته‌باشم، همینجا.

اگه وقت و ... اجازه بدن.

وقت رو که خودم یه کاریش می‌کنم؛ .... اما اجازه میده؟ .....ِ عزیز! اجازه میدی؟ اگه اجازه میدی همینجا بگو!

آهنگ

آهنگ وب رو مجدد تغییر دادم! چندان با سلیقه‌ی خودم سازگار نیست، اما مناسبتیه!

مرورگر

یک نرم‌افزاری آپدیت شد!

آشکارجان سرعتو حال کردی؟ :دی

زهرمار

خب فک کردین الان آهنگ وبلاگ رو عوض می‌کنم و ای یار مبارک بادا می‌ذارم به مناسبت عید نوروز؟! نخیر آقاجان اصلا از این خبرا نیست!

در راستای زهرمارسازی اوقات شما و مهمتر از اون، ایجاد حس هم‌دردی در دوستان گرامی با خودم، این آهنگ رو گذاشتم.


- دخترا فک نکنن فقط خودشون بلدن آهنگ گوش کنن باهاش گریه کنن! بعضیای دیگه هم بلدن! تازه می‌تونن در حال گوش دادن و گریه کردن هم‌خوانی هم بکنن با سیاوش کچل!

این‌چندروزنوشت

دو روز شاهرود بودم. همراه ماکسی. همینطوری الکی! یه شام عروسی بی‌ربط هم خوردم!
امروز بعد از مدت‌ها الحسینی رو دیدم. تشریف آورد گرگان و شهر ما رو منور کرد. شاد شدم از دیدنش ولی خب بازم زود میره و معلوم نیست کی بیاد. کاش همیشه اینجا بود.

فردا یحتمل استاد چوپی رو زیارتش می‌کنیم. از وقتی که مزدوج شده ندیدیمش. احتمالا هماهنگ می‌کنم که با بچه‌ها یه زمان مشخصی با هم بریم پیشش چون طبعا سرش شلوغه و وقت ملاقات تک‌تک رو نداره.


نرسیدم دستی به سر و روی وبلاگ بکشیم. ایشالا تو یه فرصت دیگه.