من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

یادم رفت بگم که صبح رفته بودم پیش عبدالله مشکل کامپیوتر هفته‌نامه رو حل کنم. می‌رفت تو قسمت ریکاوری. رفتم دیدم وقتی می‌خواد بره تو ویندوز صفحه آبی میاد و سریع ریست می‌شه. رفتم اتوماتیک ریستارت رو غیرفعال کردم و دوباره زدم بره تو ویندوز. صفحه آبی اومد و موند و دیدم می‌گه UNMOUNTABLE_BOOT_VOLUME. رفتم تو ریکاوری کنسول و chkdsk /r /f زدم. چک که کرد مشکل حل شد. خیلی هم خوب :)

بعد از مدت‌ها رفتم موهامو کوتاه کردم. برای لحظاتی یارو موهامو ریخت رو پیشونیم بعد کناره‌ها رو داد عقب به عمق فاجعه پی بردم که چقدر سرم داره خلوت می‌شه! خدایا شکرت
هرچی فکر می‌کنم از ماه رمضون پارسال چیزی از روزه گرفتن و این چیزا یادم نمیاد!

من عرضم اینه که اگه قرار بر اعتداله، اینکه بیاین به کسایی که قبل از شما بودن بگین «خوارج» این اعتدال نیست. اگه نسبت دادن طلحه و زبیر رو زشت می‌دونین، خوارج گفتن هم زشته!
اگه قرار بر اعتداله، افراد معتدل‌تری از آقای هادی غفاری هم پیدا می‌شدن که بفرستینشون به عنوان سخنران تو جشن پیروزی‌تون شرکت کنه. 
حالا بماند که قرار بود جشن بمونه واسه بعد از حل شدن مشکل اشتغال و اقتصاد و ...

حاجی در این شرایط می‌فرمود: «امروز یه جور دیگه گرمه!»

و امروز واقعا یه جور دیگه گرمه. ۴۲درجه‌ی سانتی‌گراد! چه خبره بابا؟

سرم به شدت درد می‌کنه اصلا اوضاع خرابه.



یواش یواش دارم می‌رم باشگاه. رو پروژه هم فک می‌کنم اما دکتر م. م امروز دوتا پیشنهاد جدید داد تا اگه خواستم موضوعمو عوض کنم. باید برم باهاش صحبت کنم ببینم نتیجه چی می‌شه.

فاتحه مع الصلوات

حس نوشتن نیست زیاد.

دو روز پیش تولد حاجی بود. تولد پارسالشو تو بیمارستان بود تولد امسالشو تو قبرستون!

محمدجوادنامی که از دوستان بود ناگهان اومد گفت بابام فوت کرده. فرداش مهتاب‌خانمی که معرف حضور شاید باشه ناگهان‌تر اومد گفت بابای منم فوت کرده!