من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

جارو

داشتم فکر میکردم به اینکه قدیما چقدر حقوق بشر کمتر رعایت میشد!


یه جارویی مثل عکس بالا رو متصل به یه دسته بیل در نظر بگیرین.

حدود ۱۰-۱۲ سال پیش، اون موقعا که هنوز بچه سال بودیم و چست و چابک، حاجی -نمیدونم به چه دلیلی- داشتن بنده رو دنبال میکردن. تو دستشون هم همون چیزی بود که الان در نظر شماست. محل تعقیب و گریز تو خونه مون بود که اون موقعا بسی بزرگ بود. پس از مدت زیادی فرار، رسیدم به در اتاقی که به طرف حیاط باز میشد، یه در آلومینیومی بود با شیشه های بزرگ مات. به محض اینکه حاجی دید که دارم موفق به گریز از عرصه میشم، شیء مذکور رو به سبک پرتاب کننده های نیزه بالا گرفت، هدفگیری دقیقی کرد و ..... ! (به دلیل دلخراش بودن حرکت، از ذکر آن معذورم!). اما من در یک حرکت نینجا گونه ، جاخالی دادم؛ جاخالی دادنی! که جاروی مذکور از طرف دسته با فاصله ی اندکی، زوزه کشان، از بالای سرم عبور کرد و شیشه ی در اتاق رو در نوردید و محو شد. یه نفس راحتی کشیدم و فکر کردم که مسئله تموم شده ؛ اما بعد از یه مدت کوتاهی، دیدم حاجی مجددا شروع به پیگرد غیرقانونی من کرد، این دفه به این شکایت: "چرا جاخالی دادی که شیشه بشکنه؟!".  و من مجددا پا به فرار گذاشتم و این دفه که حاجی مورد نظر، جسم خاصی برای پرتاب در اختیار نداشت، من موفق به فرار با پای برهنه به داخل کوچه شدم و از این مهلکه جان سالم به در بردم!

واقعا نمیدونم اون موقع یونسف کجا بود که بیاد از حقوق من حمایت کنه! هنوزم وقتی به حاجی میگم که اگه اون جاخالی رو نداده بودم به جای شیشه، مغز منو باید از رو زمین جمع میکردی، قبول نمیکنه و هنوز شکایت داره!


- فک کن، وقتی مجبور بشی نصف کل دارایی زندگیتو بدی تا موهاتو کوتاه کنی چه حسی پیدا میکنی؟! حالا چه این قضیه به خاطر گرون بودن سلمونی باشه، چه به خاطر فقر تو!

+ ولی خوشتیپ شدیما! یکمی فقط موهامون از دفعات قبلی کمتر شده و داره میزنه احتمالا به کچلی! که ایشالا به کمک Head&Shoulders عزیز حل میشه.

- دیگه داره اعصابم بهم میریزه از تابستون. نمیشه همش زمستون باشه؟ دیگه رسما هر دفه که بیرون میرم باید لباسمو بندازم تو آب!

نظرات 9 + ارسال نظر
آشکار دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ

خدا رحم کنه! خواهشا دفعه بعد کاری نکن که یادت نیاد و حاجی به خاطرش دنبالت کنه. یهو دیدی به جای جارو ، جارو برقی رو فرستاد به طرف هدف
به نظر می آد که خواهر گرامی زورشون زیادتر از حاجی بوده که بدون توسل به اعمال خشونت آمیز و احیانا نشستن پای لرز پول سلمانی شما رو دادن ، مجبورت کرده که از جیب مبارک خرج کنی. احیانا ایشان از وسایل دیگری از قبیل دسته بیل یا کلت کمری برای این کار که استفاده نکرده اند؟
شما اگر بری قطب شمال یا جنوب زندگی کنی فکر کنم مشکلت کلا حل بشه

قطب شنال و جنوب هم دردسر دارن، اونوقت باید برم استفتا بگیرم که نمازهامو باید چطوری بخونم و ...

آشکار دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ

شنال = شمال

بیدل دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

ولی اگه جاروهه میخورد توسرت فکر کنم الان سبک نوشته هاتم اینطوری نبود بلکه اونطوری بود

البته بعید میدونم دیگه نوشتنی برام میموند که سبک هم داشته باشه!

بیدل دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام بر غیاث الدین خودم. بلند شو بیا غیاث جون که آپم با فرصت رمضان.

مهتاب سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ

میخونمت پسر!

لطف دارین خانم!

دکتر اشتباهی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ب.ظ

این چه طرز رفتار با کودکه؟!! اعتراف کن چی کار کرده بودی که حاجیو مجبور به این کار کردی ها؟!!
اون آرایشگاهه خیلی گرون گرفته یا نصف دارایی شما خیلی کم بوده؟؟
راستش دست منم چند وقته خیلی تنگه...یه کاری چیزی سراغ نداری؟

والا هرچی فک میکنم یادم نمیاد!
راستش دارایی ما اون موقع ۴۴۰۰ تومن بود که ۲۰۰۰ دادیم واسه شبیه آدمیزاد شدن!
کاری که به درد یه خانم دکتر بخوره؟! نمیدونم والا؛ میخواین برین یه مطب بدون مجوز بزنین، بعد اگه به منشی آشنا به کامپیوتر احتیاج داشتین من خدمتتون هستم!

بیدل چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام بر غیاث خان. بدو بیا که آپم. چرا سر نمیزنی؟ میخوای با سر بهت بزنم؟

احساس چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ق.ظ http://www.ehsasetanhaee.blogfa.com

سلام
چه تجربه جالبی به شخصا حاضر به تجربه نیستم
میگم مثلا ایندفعه کلی دقت کرده بودم
خوب حداقل نشون میده یکی تا اخر مطالب رو میخونه از این به بعد تعداد غلط املایی ها رو بیشتر میکنم

وحیده پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.modirbadazin.wordpress.com

سلام...خیلی خندیدم...به خصوص وقتی جارو پرت شد طرفتون!

علیک سلام، واقعا لطف دارین که از احتمال متلاشی شدن مغز ناقص ما میخندین! باید بگم حاجی از این کارا بیشتر بکنه که دوستان شاد بشن، آخه شاد کردن انسانها ثواب داره دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد