من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

دوروزنامه

جهیزیه ی علی را بارش کردیم و فرستادیمش خانه ی بخت/دانشجویی. شک ندارم که الآن این پسرعموی معلوم الحال را دانشجوتر از من به حساب می آورند؛ چون من مثل بچه های خوب سرِ جای خود نشسته ام و دانشجو بودنم احساس نمی شود!



این دکترِ مارا چقدر تحویلش گرفتند در لبنان! نمی شود کلا دوستان رخت خویش را از این ورطه به مقصدِ بیروت بیرون بکشند؟ من شخصا قول می دهم همراهیشان کنم!



می فرمایند که استادِ آمارِ ما شبیه امیرحافظ است! واقعا هست؟

+ امیرحافظ کَر بود؛ استادِ ما کَر نیست!

من هم می گویم که خانم رحمتی شبیه نیکلاس بنتنر می باشند! یک نفر که می شناسد لطفا نظر مارا نقد نماید!

این هم عکس آقای بنتنر:



تقویم سمت چپ وبلاگم قشنگ شده! یک روز در میانش رنگی می باشد از ۱۰ مهر به این طرف!


نظرات 6 + ارسال نظر
آشکار پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ

تعریف دانشجو را مشخص نمایید تا معلوم شود چگونه سرجای خود نشستن ربط پیدا می کند با دانشجو به حساب آمدن
یعنی برود رئیس جمهور لبنان بشود؟ یا اصلا برود هر چیز که می خواهد بشود مهم نیست؟ شما همراهی می کنی تا لبنان یا تا سر مرز؟
برای تایید حرف نیاز به عکس خانم رحمتی و استاد آمار است

در نظر بعضی عوام، دانشجو شدن با مسافتِ طی شده از منزل تا محل تحصیل فاصله ی مستقیم دارد. به عبارت دیگر، من تا دو سال پیش همین جا بودم، هنوز هم! تا دو سال پیش دانش آموز بودم، حالا هم!
نمی دانم می خواهد چه بشود، ولی احساس می کنم شور انقلابی لبنانی ها با سیاست های این جناب دکتر و آن جنابِ آقا بیشتر هم خوانی دارد! من همراهی می کنم با ولایت تا شهادت! خودم جزو همان جماعت پرشور انقلابی هستم هنوز!
شاید هم دارم چرت می گویم!
فعلا دسترسی نداشتم به عکس این دو بزرگوار، ضمن اینکه ترسیدم بدون اجازه عکسشان را بگذارم و شکایت نمایند از من و بنده قبل از عذرخواهی از دنیا بروم و آن دنیا به خاطر دو قطعه عکس دهنم را سرویس نمایند. حالا دوستانی که می شناسند می توانند نظرشان را ابراز کنند، تا ببینیم بعدا چه می شود کرد

دوست پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ب.ظ

در مورد حس دانشجویی منم همین حس رو دارم به خصوص که گاهی اوقات بعضی ها خبر منو از مامانم میگیرن میگه رفته مدرسه
در مورد رئیس جمهور محبوبتون نظری ندارم
اقای رنجبر که شبیه هستن تا حدودی ولی من که بین خانم رحمتی و عکسی که گذاشتین شباهتی نمیبینم

واقعا میگن رفته مدرسه؟! خیلی خیطه ها!
بعضی وقتا که میگین «رئیس جمهور محبوبتون»؛ احساس میکنم دلم میخواد به قتل برسونمتون!
پس من احتمالا به خاطر آرسنالی بودن همه رو شبیه آرسنالیا میبینم!

مهرداد پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://boudan.blogsky.com

روزای تعطیلی نوشتنت رو سیاه کرده به خلاف تقویما که تعطیلات رو سرخ می کنن انگار که این سرخی شباهتی به یکی از عکس های تو داره لذا اگه این آقای بنتنر با خانم رحمتی هیچ سنخیتی نداشته باشه حداقل اندک شباهتی در لباس با تو داره. و این سرخی ذهن رو به لبنان می بره شاید از این باب که مرغ همسایه غازه این اتفاقات افتاد اما در هر حال اونا که تو ایران نیستن که فحش دادن ها رو بشنون که نظرشون نفی کنندگی صرف باشه. ایرونی جماعت با کوبیدن بیشتر حال می کنه تا تحویل گرفتن و خوش به حال علی که بار سفر بر باره بست تا شاید یه روزی با کباده ی دانش بر دوش کشیدن جایگاه تو رو به چالش بکشه و پاسخ کوباننده ای به شرایط مرسوم القبل تو بده.

بله یه مدتی این آقای بنتنر و مسئولان تیمشون میخواستن با بنده قرارداد ببندن که اینجانب راضی نشدم؛ فقط موافقت کردم یه عکس با لباسشون بگیرم که وجهه ی تیمشون بره بالا! شباهت لباسهامون به همین خاطر میباشد.
خب با توجه به این قانون «مرغ همسایه» بهتر نیست سیدعلی رو با سیدحسنِ اونا مبادله کنیم؟! اینطوری هردوتامون غازدار میشیم و حالشو میبریم دیگه!
ما که از خدامونه علی آقا دانشمند بشن ... ولی حیف که چشمون زیاد آب نمیخوره!

معین جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ http://parsinameh.blogsky.com

آپم ... !‌ در ضمن آدم فکر می کنه یه روز در میون تعطیله ! برادر رییس جمهور هم که تعطیلات دوست داره هی بین التعطیلین میده ! زندگی ما چی میشه این وسط ؟؟!

خب دیگه کار بدی میکنم با همکاری دکتر اوقات شمارو خوش میکنم؟

دکتر اشتباهی جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ب.ظ

آها یعنی اون مطلبی که چند ماه پیش نوشته بودین امیر حافظ کره،در واقع "کره"(کره،پنیر،دوغ،ماست!!) نبوده و "کر"ه بوده؟!!!؟!؟ عجب!!! حالا یعنی چی؟! اون امیر حافظ که "کر" نبود بنده خدا! لال بود!!!

نمیدونم والا! آخه NC* داد میزد میگفت: «از این لحظه امیرحافظ کَره»!

*NC =ان سی = انسی = انسیه = مامانِ امیرحافظ!

بیدل شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام غیاث جان...
خوبی؟
شرمنده که خیلی وقته بهت سر نزدم. اوضاع خرابه.
با دیال آپ کانکت میشم. منی که تا یه ماه قبل اینترنت یک مگابیت داشتم الان با دیال آپ باشم خودت ببین چه حالی داره...
تصادف کردی و بخیر گذشت الحمدلله...
پسر بیشتر مواظب خودت باش...
بهم سر بزن...

سلام آقابیدل
الحمدلله خوبم
ایشالا شما هم در پناه خدا موفق باشی. مشکل اینترنتت هم زودتر حل بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد