من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من آمده ام وای وای!

خب بالاخره دیشب از سرزمین اغیار به دیار یار برگشتم. ساعت ۱۰ حدودا رسیدم. به لطف مانی و ماکسی همچنان خسته هستم و توان جمعبندی نیست. امیدوارم به سرعت به شرایط عادی برگردم برای دو مطلب.



بعدنوشت:

+ از دو سه هفته پیش میخواستم تابستون که تموم شد یه فصلنامه بنویسم؛ الان که کیبورد به دست شدم دیدم نمیتونم! شاید دلیلش اینه که دارم خودمو مجبور میکنم از مهمترین قسمتش بگذرم، مهمترین قسمتی که حذف شدنی نیست، نهایتش اینه که بشه شطرنجیش کرد تا تاثیراتش تو احوالم تابلو نباشه.


+ دیروز یه سر به دانشگاه خواجه نصیر هم زدم قبل از برگشت. رویت ممدحسن ملعون سابق و زیارت ممد موفق حاضر رو در پی داشت این سر زدنم. نمیدونم چرا یه حس نزدیکی به تیریپ ممد داشتم، انگار که از قبل میشناختمش. شایدم شبیه کسی بود که یادم نیست ...



اما، من و تو دور

آنگونه دورِ دور، که اعجاز عشق نیز
مارا به یکدگر نرساند ز هیچ راه

دور - فریدون مشیری