سرما خوردهایم و کُلداستاپمان هم تمام گشته. منتظریم یک نفر زحمتِ قرص خریدن بکشد برایمان.
دیروز ۲۰متر کابل شبکه خریدیم و یک عدد ماوسِ وایرلس. باز هم البته با کمکِ مالیِ خواهرِ گرامی! ماندهایم اگر همین استطاعت مادی را نداشتند؛ به چه دردِ ما میخوردند ایشان!
حدود ۱۰-۱۲روزی احتمالا دوستانِ دانشگاهی را نخواهیم دید؛ غیر از هادی که خواهد ماند و در همان سایتِ کذایی بعضا همنشین خواهیم بود. و البته شاید محمدامین که قرار بود این هفته را بماند و تنهایی در تمامِ کلاسها حاضر شود تا نمونهی کاملِ یک مردِ همیشه در صحنه را به نمایش بگذارد. بقیه آقایان -منهای اخوان که گرگانی میباشد- تشریف خواهند برد شهرهای خودشان.
خودِ بنده هم به عنوانِ یک دانشجوی پرتلاش در سایت حاضر خواهم بود.
به جای این دوستانِ حاضر، دوستانِ سابقِ دورانِ دبیرستان را زیارت خواهیم نمود تا تجدیدِ میثاق بنماییم با این عزیزان.
دیروز آقای کابلفروش پرسید: «مالِ اینجا نیستی؛ نه؟!». عرض کردیم که: «اتفاقا گرگانی میباشیم. چطور؟ به ما نمیآید؟!». فرمودند: «لهجه داری آخه!».
یک نفر را هم آنجا با یک دوستِ قدیمی اشتباه گرفتیم که موجبِ سرِ کار رفتنِ ایشان و ضایع شدنِ خودمان شد!
بابا ای ول اهل دانش و علم!!!!
چقدر اوپن. چه خبره؟ تعطیل کردید دیگه. جدا تبریک عرض می کنم. ننویس اینا رو٬ جامعه ی علمی زیر سوال می ره.
امیدوار که زود سرما خوردگی رفع بشه٬ فکر کنم گرفتم آخه عطسه کردم.
کاش آبجی زحمت قرص رو هم بکشن دیگه تا شاید این نتیجه حاصل بشه که جز استطاعت مالی٬ استطاعت محبتی ایشون هم کارآمدی داره.
لهجه؟ چی شده؟ خوبی؟
کلا همه رو شبیه به هم می بینی دیگه...
اینطوریه دیگه! پارسال هم همین بساط بود. تازه بدتر از این!
نمیدونم این لهجه از کجا میاد! همینطوری بعضی وقتا زبونم قاطی پاتی میشه میزنه تو مایههای رشتی و شیرازی و آبادانی :دی
عید شما هم مبارک
امید است هرچه زودتر صحت خود را بازیابید
خجالت هم خوب چیزیه. شما فقط خواهر را با پول قیاس می کنید؟ آن هم خواهری که نیابت مادر را در قبال برادر دارد؟ سایتی وبلاگی چیزی ندارند ایشان که باد این سخن شما را به گوش ایشان برساند؟
از این گفتگو نتیجه می شود که خود فروشنده اهل گرگان نبوده و گرنه اگر گرگانی بود طبیعتا نباید به این که شما هم گرگانی هستی گیر می داد مگر این که گرگانی ها لهجه نداشته باشند
ما خواهرمان را با پول قیاس نمیکنیم. نظر به اینکه خودمان غیاثالدین هستیم؛ قیاس کردن را هم خوب بلدیم. اما این خواهرِ گرامی چندان خواهری نمیکنند در حقِ ما که مجبور میشویم دستِ کمک به سویِ اجانب دراز کنیم دیگر!
گرگانیها یک اندک لهجهای دارند که بنده فاقدش میباشم. البته این روزها یک مقدار قاطی کردهایم و لهجههای مختلف را با هم میتوان در حرف زدنمان یافت!
سلام بر اقای همکلاسی
عید شما هم مبارک
و علیکم السلام
انشاءالله که تعطیلات و خلاصی از شرِ ما خوش بگذره بهتون
تا زمانی که دوستان دبیرستان به این گلی دارید،دیگر چه نیازی به دوستان دانشگاه دارید؟ (اکنون به هم دانشکده ای مان،نان قرض دادیم!!!)
شما درست میفرمایید. مخصوصا که دوستانِ دبیرستان -حتی همان همدانشکدهای شما- را ماهی یک بار شاید تصادفا ببینیم فقط!