من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

چندگانه

- یک عدد نشریه را برای دوستان علوم سیاسی طراحی و صفحه‌آرایی کردیم، در صبح امیدِ دوستان هم همکار شدیم!


- هنوز یه ماه از شروع ترم نگذشته کلاسارو تعطیل میکنن! دانشگاهه داریم؟! شایدم دانشجوئه داریم؟


- به دلیل تداوم و البته تشدید مصدومیت، و البته تهدید دوستان (!) در یک حرکت عاقلانه فوتبال را تعطیل کردیم تا جایی که مقاومت داشته باشیم!

یارو بازیکن تیم ملی آلمانه چهار بار مصدوم میشه افسردگی می‌گیره فوتبالو ول می‌کنه؛ تو که تو تیم دانشگاهم به زور رو نیمکتش رات میدن، ول کن برو دنبال زندگیت دیگه

- دقایقی پیش حاجی با یک عدد پاکت آمد حاوی مدارک مربوط به اجاره‌ی یک باب (؟) مغازه! اخبار تکمیلی را احتمالا بعدا باید به اطلاع برسانیم!


- بعد از عید هم باید کلاس مقدماتی ویندوز بگذاریم برای هم‌دانشکده‌ای‌های گرامی! آدم شدیم واسه خودمون :دی


اصلا من دلم می‌خواد برم امامزاده، بعدش هم برم مسجد؛ تازه اونم به اتفاق ... . به کسی چه مربوط که من امامزاده‌های این شهرو به کافی‌شاپ ترجیح میدم؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
غزل یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ

چقدر خبر خوووووووب و من هی تند تند و خوش حال میشم
کلا این وب باعث شادی من شده یه مدت .نه که سوژه ای واسه شاد بودم ندارم
تشکر فراوان همکلاسی

خدارو شکر که شما خوشحال میشین! اصلا یه ستون باید بزنم فقط جهت شادی روح شما!

مهرداد یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ http://boudan.blogsky.com

طراحی نشریه یک باب واسه جور شدن مقدمات طراحی های سیاستمندانس که هیچ کس نتونه در مقابلش تداوم داشته باشه و عید آفرینی کنه واسه خودت و هم کلاسی ها و هم دانشکده ای ها و هم امامزاده ای! ها تا همگی از ویندوز و پنجره ی خالی از مصدومیت و افسردگی پایان ترم پر بکشن با سالی تازه.

دوباره رفتی رو مود مخلوط‌کن خودت

آشکار دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

- مبارک است (هم طراحی هم عضویت هم تعطیلی پیش از موعد کلاس ها هم عقلانیت هم مغازه دار شدن هم آدمی برای خود شدن و هم رفتن به امامزاده به اتفاق ... به جای کافی شاپ)
- شایدم کلاسه داریم؟!
- من فقط متوجه نشدم این قسمت عقل و مقاومت به کدام یک بر می گشت: تداوم، تشدید یا تهدید؟
- به نظرم قرار است حاجی کافی شاپ بزند. حیف که با این ضد تبلغ خودت مشتری ها را پراندی
- این لغت هم امامزاده ای هم بار معنوی دارد و هم به کسی مربوط نیست. فقط مساله این جاست که برخی در کارهای نامربوط دخالت می کنند
چه خوب می شد کلاس هایت را در وبلاگت می گذاشتی که باقیات الصالحات هم باشد

- ممنون به خاطر همه‌ی تبریکات!
- نه اتفاقا حُسن کلاسه ما اینه که موقع تعطیل کردنا همه با هم هماهنگ میشن، بعضی از کلاسا چندتاشون میمونن مثل لشکر شکست خورده میرن سر کلاس من بدم میاد
- دوستان تهدیدمان کردند، ما عقلمان را سپردیم به ایشان! باید ببینیم تا کی میتوانیم بدون عقل خودمان مقاومت کنیم و پسش نگیریم!
- حاجی کافی‌شاپ بزنه خودش به طرفة‌العینی میتونه مشتری بپرونه، نیازی به من نداره :دی
- این لغت هم‌امامزاده‌ای بارش بالا بود من منظورشو نفهمیدم!
کلاس‌های ما به درد شما نمی‌خوره آخه! فک کنم باید اولش امتحان بگیرم از دوستان بعد هرکی نمره‌ش از یه عددی بیشتر شد رو راه ندم! گفتن آخه در حد صفر باید یاد بدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد