من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

آشکارنامه!

سوال اول: آیا حاجی متقاعد شد؟

- در مورد درست بودن آمار انتخابات بله، اما بعدش طبق معمول به جمله ی «خب این درست، ولی اون چی!» رو آورد! یعنی تا یه ایرادش برطرف شد چسبید به یه گیر دیگه و البته رفت! نموند در مورد اون هم بحث بشه و متقاعد بشه.

سوال دوم: نظر سنجی یک موسسه خارجی در ایران چطور انجام می شه که هم درست تر و هم معتبر تر از ایرانی هاست؟

- نظرسنجی یک موسسه خارجی نمیتونه درستتر و معتبرتر باشه، اما نظرسنجی چند موسسه خارجی وقتی جوابهای مشابه میدن میتونن معتبرتر باشن. اینکه چطور میتونه، منظورت روش نظرسنجی بوده؟ فک میکنم این نظرسنجیها را معمولا تلفنی انجام میدن و با انتخاب یه نمونه های مشخصی از دسته های مختلف جمعیتی. مثلا موسسه TFT فک میکنم نظرسنجی رو با یه نمونه 1001 نفره انجام داده بود. حالا اگه فرصت بکنم میرم توضیحات نظرسنجی رو واستون میذارم تا کاملا با روشش آشنا بشین.

به نظرسنجیهای ایرانی هم که گفتم چطور نمیشه اعتماد کرد.

سوال سوم: به نظر شخص شما همه مردم به یک اندازه حق رای دادن در انتخابات رو باید داشته باشن؟ به عبارت دیگه اندازه رای یک دکتر یا مهندس با اندازه رای یه آدم بی سواد و بدون دانش یکی باید باشه؟

- سوال بسیار خوبیه! بله همه یک اندازه حق رای دارن! حرف من سر ارزش رای نیست، سر حق رایه. روشی که شما میگین، یعنی محدود کردن رای دهندگان به یه سری افراد خاص، کم کم باعث جدا کردن قشر خاص دیگه ای -معمولا قشر محروم- از جامعه میشه که اون هم یه نوع بی عدالتیه. ما بارها شعار میدیم که شغل یه رفتگر ممکنه از شغل یه مهندس عمران بااهمیتتر باشه. اگه قرار باشه از رای دادن محرومش کنیم این شعار کشک میشه! و اینکه طبقه ی مثلا کشاورز یا بگیم روستایی کشور از حق انتخاب محروم بشن یه فاجعست از نظر من! چون با خودشون میگن سرمایه دارا واسه خودشون یکی رو انتخاب میکنن و ما هم باید تحمل کنیم. اونوقت شاید همه کشاورزا مثلا برن مهندس بشن. و ما کشاورزی برامون نمیمونه!

سیر را غم گرسنه نیست برادر من. پس به گرسنه اجازه بدیم که خودش غم خودشو بخوره.

البته اینو در مورد رئیس جمهور گفتم که شرایط خاصی داره. وگرنه مشخصه که مثلا وقتی قراره یه مهندس انتخاب کنیم برای ریاست نظام مهندسی، خب خود مهندسین باید رای بدن، من بی سواد که اون وسط حقی ندارم واسه رای دادن. شرط ریاست نظام مهندسی تخصص تو رشته ی خودشونه که این تخصص رو اهلش تشخیص میدن. اما ریاست جمهوری شرط اصلیش این نیست که طرف دکتر یا مهندس باشه، شرط اصلیش چیزای دیگست. البته مدرک تحصیلی هم جزو فیلترها هست، اما نه اینکه هدف باشه. وگرنه میگفتن دکتر چون دکتره از مهندس که مهندسه لایقتره واسه ریاست جمهوری! (این پاراگراف آخرو به یه منظور خاصی گفتم البته!)

سوال چهارم: اگر فرض بر این بگیریم که همه چیز درست و قانونی بوده آیا الان همه از این انتخاب راضی هستن؟ یعنی اندازه این نمودارها دست نخورده؟

- چرا دست خورده. خیلی هم تغییر کرده. مسلما طرفدارای دکتر کم شدن. و البته مطمئنم طرفدارای مهندس هم کم شدن. چون همه ی اونایی که به مهندس رای دادن کسایی نبودن که به شدت از وضع موجود ناراضین و پتانسیل تبدیل شدن به ضدنظام رو هم دارن. خیلیاشون کسایی بودن که با دیدن مهندس واقعا یاد دوران امام خمیی و جبهه و این چیزا افتادن و بهش رای دادن. اون آدما از نظر من با دیدن اون رفتار بعد از انتخابات از مهندس دیگه طرفدارش نیستن. ضمنا دیدی که باور به قانونی بودن دکتر برای طرفدارای مهندس هم در حال رشد بود. خب وقتی باور کنن که دکتر قانونیه، یعنی دیگه قبول ندارن تقلب شده، یعنی آقای مهندس برای هیچ و پوچ آوردشون تو خیابون و اینهمه گرفتاری درست کرد. این آدما به نظرت طرفدار مهندس میمونن؟

و اما نکته مهمتر، اینکه چه اهمیتی داره که الان نمودارها دست خورده یا نه؟ ما برای دوره ی چهارساله انتخابات داریم. اگه قرار بود ملاکمون برا ریاست جمهوری رو مثلا دو سال بعدش قرار بدیم، خب دوره رو دوساله میکردیم دیگه! طبق قانون رئیس جمهوری که رای آورده چهارسال فرصت کار داره. و حالا البته شرایط خاصی برای عزلش هست که یه بار درمورد بنی صدر شد و در مورد دکتر هم ممکن بود پیش بیاد، و هنوزم امکانش هست. پس اینکه الان نمودار تغییر کرده یا نه دلیل نمیشه برای تغییر ریاست جمهوری. خوشبختانه قانون خوبی داریم. طبق قانون چهارسال فرصت هست، اما نه به هر قیمتی! یعنی اینکه ساز و کار قانونی برکناری رئیس جمهور رو هم داریم. پس مشکلی وجود نداره.

البته اگه مثلا مجلس ضعیفی داریم و نمیتونن وظیفه قانونیشونو انجام بدن باز یه بحث جدای دیگست. ولی به هر حال چیزی که شما میگین چیزی رو عوض نمیکنه. نه تو ایران، که تو امریکا هم عوض نمیکنه.

اما به شخصه یه تجربه جالبی در مورد کسایی که به دکتر رای دادن دارم. اقلا از بین 10 نفری از اطرافیام که می دونم به دکتر رای دادن 4نفرشون دارن می گن که به مهندس رای دادن و اتفاقا خیلی هم دکتر رو نقد می کنن. حالا یا منافقن یا از طرد اطرافیان می ترسن بگن به کی رای دادن یا مرض دارن یا هرچی 

- منم داشتم از دوستانی که تو جمع وقتی ازش پرسیدن به کی رای دادی گفت کروبی، اما به خودم گفت که به دکتر رای داده! به خاطر این گفت کروبی که تو اون جمع همه ضد دکتر بودن! میترسید بهش گیر بدن بنده خدا. البته من گفتم به دکتر رای دادم و مشکلی پیش نیومد، اما میگم اون دوستم هم حق داشت. چون متاسفانه روند بدی تو مملکت داریم که برچسب میزنن به افراد. دلیلی نداره کسی که به دکتر رای داده روش اتیکت احمدی نژادی بزنیم! و به اونوریا هم مثلا بگیم سبزی! من تو اون شرایط یکی رو مناسب تر دیدم، اصلا هم نیازی نیست همه نظرات و کارهاشو قبول داشته باشم. اون موقع مناسبتر دیدمش و انتخابش کردم. برچسب زدن اصلا کار درستی نیست.

این هم که گفتی اتفاقا دکتر رو خیلی هم نقد میکنن، این منافاتی با رای دادن به دکتر نداره ها! منم نقد میکنم، ولی میگم بهش رای دادم. دوباره هم انتخابات بین اون چهارنفر باشه مسلما به موسوی رای نمیدم! انتخابم یکی بین دکتر و رضاییه. 


و اینکه این روند سوال کردن شما جالب نیست. در واقع حاصل یه مشکل دیگه اییه. مشکل اینه که ما عادت کردیم یه سوالاتی رو تو ذهنمون جمع کنیم. سوالاتی که وقتی برامون فقط سوالن قشنگترن. یه جورایی از به جواب رسیدنشون میترسیم چون میترسیم به اون جوابی که ما میخوایم نرسیم. سوال جمع کردن کار خیلی راحتیه. هیچ هزینه ای نداره. کاری که نیاز به زحمت داره گشتن دنبال جوابه.

سوال بی جواب تو ذهنمون که جمع میشه کلا میشیم علامت سوال. سخته که اینهمه سوال رو بتونیم با هم جوابشونو پیدا کنیم. این میشه که یکی یه جوابی به سوال الف میده، بعد جبهه میگیریم و میگیم «خب این هیچی، اون چی؟!» و به سوال ج اشاره میکنیم!

تضمین میدم که ذهنتون منهدم نشه اگه یه سوالی که تو ذهنتون هست رو برین دنبال حلش و به جوابی که دلخواهتون نیست برسین!


فک کنم لازم باشه بازم این بحثو ادامه بدم! یه توضیحاتی دیگه هم هست که بد نیست بگه بعدا بنویسمشون.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ http://boudan.blogsky.com

باید بگم بلاگ اسکای یه اتاق گفتگوی اختصاصی برای اینجا تدارک ببینه.
ولی انتخابات خوبی بود این انتخابات٬ یه نقطه‌ی روشن و شروع برا سیاسی‌تر شدن جامعه به معنای عمیق‌تر شدن مردم تو انتخاب و اینکه حس کردن سرنوشت جامعه رو باید با انتخاب خودشون مورد تاثیر قرار بدن.
فکر می‌کنم انتخاباتی بود که عمده با استدلال محکم جلو اومدن٬ شوک‌هایی که وارد شد هزینه بود برا آینده و آگاهی‌ها.
یعنی تو به احمدی نژاد رای دادی؟ خیلی بعیده که نفهمیدی دیگه جای رای دادن به اون نیست. ۸۴ بهش رای می‌دادی اشکال نداشت ولی ۸۸ نه دیگه(این اصلا برچسب نیست).
زیبایی انتخابات به همینه که همه به یه اندازه حق انتخاب دارن حتی غیاثی که دکتر رو انتخاب می‌کنه٬ دکتر و مهندسی هم که آشکار می‌گه درسته نه به عنوان اینکه دکتره یه مهندسه نه هر انسان آگاهی از جامعه منظورمه٬ اما تاثیر بیشتر اونا لازم نیست با رای ممتاز و تبعیض‌گونه باشه٬ اونا می‌تونن تاثیر گذاری روی اقشار دیگه داشته باشن و به طور غیر مستقیم اسباب چند و چندین رای مد نظرشون باشن.
ساختار واسه به چالش کشیدن‌ها خوبه اما متاسفانه توی ایران یه بدی‌هایی گریبانگیره که حتی دست و پای قانون رو هم می‌بنده.
فرد باید خیلی به نقطه‌ی آخر برسه مثل بنی‌صدر که بهش چیزی بگین٬ چیزایی مثل تقدس یا حرمت‌های الکی و واهی ساختن مسائل رو به سمت مخفی شدن و گم شدن واقعیت‌ها می‌کشونه.
اما ما مانده‌ایم و هستیم و این فرهنگ رو تکون می‌دیم تا بهشت و توی ایران ببینیم و به واقع بگیم کوروش آسوده بخواب یا نه کورش برخیز ازین خواب و ببین اوج شکوفایی و آگاهی و رشد ...

بله به دکتر رای دادم. سال 84 البته حق رای نداشتم اصلا!
این دوره به دکتر رای دادم ولی دوس داشتم مهندس رای بیاره! بنا به دلایلی البته. که با دیدن رفتار بعد از انتخابات مهندس خدا رو شکر کردم که رای نیاورد!

ممنون از حرفای بسیار مفیدت.

آشکار جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ب.ظ

@مهرداد
درود بر شما
@ صاحب وبلاگ
در مورد سوال دوم واقعا برای من جای ابهام داره که ما خودمون هنوز همچین جامعه آماری به این تر و تمیزی رو نمی شناسیم که اونا بشناسن و تازه عادت داریم پشت تلفن دروغ بگیم عین آب خوردن چون فکر می کنیم یارو از طرف فلان وزارت خونه زنگ زده که آمارمون رو دربیاره
در مورد سوال سوم واقعا به نظر من کسی که دانش کافی نداره نباید از یک اندازه (هم وزن) رای نسیت به آدم تحصیل کرده برخوردار باشه. نه این که محروم بشه ولی باید رای اون با یه سری تعدیل ها (ضریب ها یا هر چیز دیگه ای) به اندازه دانشش باشه. طبیعتا آدم بی سواد یا فقیر برای ارزش گذاری چیزی به نام تخصص و کارآمدی رو مد نظر قرار نمی ده (دو پهلو گفتم از قصد)
در مورد سوال چهارم هم واقعا منظورم همین بود. مهرداد حرف خوبی زد. قضیه بنی صدر کاملا استثنایی بود. بحث جنگ و بحبوحه بحران مملکت هیچ راهی رو باقی نذاشته بود. اصلا هم راهکار بنی صدر قابل اجرا نیست. اگه چند جا دیدی نوشتن سرنوشت فلانی داره می شه شبیه بنی صدر فقط دارن لاف می آن. به قول دکتر اون ... رو لولو برد
در مورد آخر هم مهرداد حرف قشنگی زد. (۸۴ بهش رای می‌دادی اشکال نداشت ولی ۸۸ نه دیگه) هرچند نظر شما متین و قابل احترام. ولی عملکرد 4 ساله قبلی نشان داد 4 سال بعدی بدتر نباشد بهتر نیست
برای من سوالات جواب داشتن و دارن. سوال برای من یه جور تبدیل نگریستن به مساله است. مثلا آیا راه بهتری هم هست؟ نه این که بگم حالا که نصف راه رو اومدم حتما راه بهتری نبوده و نیست. پس باید تا آخرش برم. خواستم سوال کنم تا ببینم وقتی یه نفر اینقدر برای پیدا کردن جواب سوال های خودش زحمت کشیده آیا به این قسمت از مساله هم نگاه کرده؟

نمیشه به من نگین صاحب وبلاگ؟ احساس غریبگی میکنم اینطوری!
جامعه آماری میشناسیم ولی اصلا مرجع درستی برای آمارگیری وجود نداره. اگه هم آمارگیری رسمی انجام بشه معمولا نتایجش پخش نمیشه و اگه هم بشه به دلایل مختلف که یکیش وجود کلی نظرسنجی متعصابه ی دیگه است نمیشه به این یکی هم زیاد اعتماد کرد.
خب من در مورد اینکه تو رای دادن تخصص یا مثلا تحصیلات تاثیری داشته باشه رو نمیتونم زیاد قبول کنم! البته نظر شما مخترمه به هر حال. شاید بد نباشه یه تحقیقی هم تو سیستم رای گیری کشورهای دیگه بکنیم ببینیم داستانشون چیه!
یعنی از نظر شما امکان نداره دیگه رئیس جمهور عزل بشه؟ از نظر من اگه اون قهر مسخره ی 11 روزه رو ادامه میداد این اتفاق می افتاد!
من سیاستهای چهارسال اول احمدی نژاد رو قبول داشتم که بهش رای دادم. که البته متاسفانه این دوره کلا به نظر میرسه راهشو عوض کرده و همش داره به حاشیه میکشه کارهای خودشو. البته فک کنم الان جای بحث اینکه چرا به فلانی رای دادم نیست اینجا!

خب حالا به چه نتیجه ای رسیدی آشکارجان؟ به اون قسمت مساله نگاه کرده بودم؟ میشه لطفا یه ارزیابی بکنی در مورد تفکرات من؟ دوس دارم نظرتو بدونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد