پنجشنبه لپتاپ محترم رو باز کردم و بستم! اونم نه یه بار، دوبار!
درواقع یه دفعه بازش کردم دل و جیگرش رو ریختم بیرون بعد داشتم میبستمش که یادم اومد یه کابل رو وصل نکردم، مجبور شدم دوباره کامل بازش کنم اونو ببندم بعد دوباره کلا درستش کنم.
خوب بود تجربهی مفیدی بود. ضمن اینکه فنش اذیتم میکرد یه مقداری بهتر شد.
یه پروژه رو واسه معین خودمون داشتم کار میکردم که تقریبا تموم شده. البته ناگهان معین یه تغییراتی تو گرافیکش داد که باید به خاطر اون تغییرات منم یه تغییراتی بدم تو کد.
یه پروژه با اون یکی معین انجام میدادم که تا یه جاهایی خوبی پیش رفت و معین رفت دانشگاه. احتمالا برای مقاله و ...
یه پروژه رو احتمالا با هادی باید شروع کنم به خاطر درس مهندسی نرمافزار.
هنوز اما بیکار به حساب میام! و بیتو!
کاش این اطرافیان شما کمی تنوع اسمی بیشتری داشتند
گارانتی ندارد لپ تاپ شما؟ فکر کنم اگر مشکل فن هم باشد گارانتی آن را پوشش دهد
اسم معین رو فکر کنم قبلا شنیده بودم اما هادی رو بعید می دونم. معرفی نمی فرمایید؟
بی کاری شما خود خواسته بوده است یا اجباری؟ در مورد قسمت دوم هم معذورم
گارانتی که تموم شده. گذشته از اون خودم دلم میخواست یه تجربهی این شکلی هم داشتهباشم.
معین خودمون داداشمه اون یکی هم همکلاسی سابق بود. همون ماکسی!
بیکاری تاحدودی خودخواسته بوده تا حدودی اجباری. یعنی یه کاری رو خودخواسته ول کردم ولی مجبورم که به بیکاری ادامه بدم! چون کار مناسب دیگهای نیافتم!
دایی ما به این به هم ریختن وسایل و به قول تو تجربه میگه تعمیر اساسی به خصوص اگه منتهی به داغون شدنش بشه.
گم نشی وسط این همه پروژه و پروژه و پروژه
ببینیم این ترم گل می کاری یا نه ...
والا زیاد در بند نمره نیستیم اگه منظورت از گل اونه! مهم یادگیریه :)