من کده

اینجا ملک شخصی من است ...

من کده

اینجا ملک شخصی من است ...


لب خواهرمان دچار یک عدد کیست شده که باید برود بردارد. چیز مهمی نیست‌ها، ولی احساس می‌کنم نفرین شده‌ایم انگار! قبول دارم که چندان خانواده‌ی خوبی برای حاجی نبودیم، ولی مسلما آنقدرها هم بد نبودیم که دعا کرده باشد بعد از خودش هر روز یکی‌مان گرفتار دکتر و دوا باشد!



امشب می‌خواستم برم خونه جواد اینا که رو پروژه‌ی کامپایلر کار کنیم. به حاج‌خانم که اطلاع دادم توصیه فرمودند که مواظب سلامتی و پاکی‌ت باش! به کل بی‌خیال رفتن شدم. اینم از اعتمادی که بود ...


نظرات 1 + ارسال نظر
آشکار دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ق.ظ

کیست؟ لب؟ شاید منظورتان تبخال است؟
این جواد را حاج خانم نمی شناسد؟ اولین بار است که قرار است بروی خانه شان؟ خوب مادر است دیگر. یک تذکر ساده که به معنای بی اعتمادی نیست. سخت می گیری آقا

نه منظورم کیست است! کیستی که البته درست نمی‌دانم چیست ولی دکتر فرمودند کیست!
جواد را عالم و آدم می‌شناسند. تذکر ساده دوست ندارم:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد