- امشب شام مهمون ننجان بودیم. سالگرد بابابزرگ بود.
- دیروز با بچههای کلاس رفتیم جنگل. البته با بچههای کلاس + خانم مهندس ب + آقای دکتر ز + بچهی این دو استاد گرامی! خوش گذشت خیلی. دیگه روزای آخره که کنار هم هستیم. بعضیا که رفتن و دیگه شاید تصادفا چندبار ببینمشون. بقیه هم به زودی میرن سر زندگیشون.
- دو شب پیش رفتیم میتینگ آقای جلیلی! برا اینکه عادل باشم میگم که ایشونم یه ساعت دیر کرد. از ترکمنای گرامی به نوعی استفادهی ابزاری شده بود و با لباس محلی تو مراسم حاضر بودن یه تعدادیشون. تو مراسم آقای قالیبافم همین کارو کرده بودن که من دوس نداشتم. حاضرین اصولا برادران حزباللهی بودن.
به آقاسعید رای میدم. ولی دوس داشتم نیاد. دوس داشتم حالا که اومده این آخر کاری انصراف بده به خاطر وحدت اصولگرایی. البته آقای ولایتی که مثلا ائتلاف کرده بود با قالی و قرار بود کنار بره انصراف نداد دیگه از جلیلی که حرفش با اونا یکم متفاوته انتظار زیادی نمیرفت. دلمم به حال عارف سوخت! یکی از گزینههای جدیم بود ولی با این که خودش دوس داشت بمونه بهش گیر دادن که انصراف بده و رفت.
با اوضاعی که هست٬ احتمالا قالیباف و روحانی میرن دور دوم چون هرکدوم حدود ۲۰تا۴۰درصد رای دارن. تو دور دوم هم احتمالا بخش اعظم رایهای آقاسعید و ولایتی که جمعا حدود ۲۰-۲۵درصد آرا هست هم به قالی اضافه میشه و قالی رای میاره. امیدوارم باز دوستان نزنن زیرش!
- جای حاجی خالیه. واسه انتخابات با هم میرفتیم تو حوزههای مختلف دور میزدیم تا ارزیابی کنیم مردم رای میدن یا نه تا بهم ثابت کنه کسی رای نمیده و آخرشم میدیدیم بعضی جاها شلوغه و بعضی جاها خلوت و نتیجهی خاصی نمیگرفتیم! سر مسائل مختلف سیاسی با هم دعوا میکردیم. نیست که باز به این تیپم بگه آقای صباغیان! موندم این بندگان خدایی که زودتر پدر از دست میدن چیکار میکنن با این خلا! هفتهی پیش رفتم بهش گفتم تقریبا لیسانس گرفتم!
عنوان پیشنهادی: رفتگان و ماندگان
خدا ایشان را رحمت کند
حاجی شما به نظر از خارج از مرزها خط می گرفته است. آخه پدر فرزند را می برد که به او ثابت کند کسی رای نمی دهد؟؟
خدا ایشان را نیز رحمت کند
حاجی خودش به همهی دنیا خط میداد!