درد
درد
از همون دردای مزخرف احتمالا عصبی که الان تو پای چپمه و غروب تو کتف بود و واسه خودش سرگردونه معمولا
خیلی درد!
در مورد المپیاد یه صحبت ناقصی با دکتر میم گرامی کردم. پیگیری کرد و با نتیجه‌ی خیلی درستی نرسید. اول مسئول استعدادهای درخشان دانشگاه براش عجیب بود که چرا دارین اینقدر پیگیری می‌کنین و چرا دنبال مقصر می‌گردین و اینا! بعد انداختن گردن مسئول آموزش دانشکده که اسم منو نداده. مسئول دانشکده همون جا بود و رفع اتهام کرد. بعد آقای مسئول فرمودن که لیستی که آموزش فرستاده رو ما فیلتر کردیم به خاطر معدل. گفتن معدل من کم بوده حذف شدم و لیست نهایی به آموزش داده شده بود اما اونا نفهمیده بودن که یکی از لیست اولیه حذف شده تا به من خبر بدن. خلاصه نفهمیدم درست چی شد چون اگه شرط معدل وجود داشت احتمالا باید مدیر گروه و دکتر میم در جریانش قرار می‌گرفتن تا هرکی رو معرفی نکنن. به هر حال حذف شدم و آموزش هم فکر نمی‌کرد کسی حذف شده باشه و به خاطر همین به من اطلاعی ندادن و رفتم و فلان شد!
یواش یواش دارم احساس می‌کنم که وجود ندارم اصلا!
در مورد اینکه کلا این گوشی رو چطوری دیدم و اشکالات و خوبیاش چیه بعدا سعی می‌کنم بنویسم.
اینو هم بگم که به شرکت جی‌ال‌ایکس انتقادات خیلی زیادی وارده. مثلا سایت بسیار ضعیفی که داره و سایت فروشگاه بسیار بسیار ابتدایی که در حد یه پروژه‌ی دانشجویی هم من اگه استاد باشم قبولش نمی‌کنم! یا بحث‌های زیادی که در مورد نام برند، لوگو و این مسائلش می‌شه. یا تبلیغات بسیار ضعیف و حتی مضحکش (همون موردی که آشکار اشاره کرد) یا اطلاع‌رسانی ضعیف در موارد مختلف. اما به هر حال تو این مدتی که در موردش تحقیق می‌کردم خیلی نظرهایی رو دیدم که فقط صرف اینکه ایرانیه اومدن انتقادای الکی کردن که این گوشی فلانه و بهمانه اما واقعا حرفاشون درست نبود. به نظر من باید بدون تعصب و با دید بی‌طرف در مورد مسائل فنی بحث کرد و بعد با در نظر گرفتن همون بحث حمایت از کالای داخلی برای انتخاب یا انتخاب نکردنش تصمیم گرفت.
در مورد حذف شدنم از المپیاد که فعلا حرفی ندارم بزنم. باید فردا و پس‌فردا برم دانشگاه پیگیری کنم ببینم چی شده.
در راستای حمایت از تولید ملی، یک عدد گوشی GLX مدل Mira خریداری نمودیم! هنوز به اندازه‌ی کافی بررسیش نکردم که بتونم بگم چطوره. فعلا فقط می‌گم خوبه!
ننه‌جان امروز عمل داشت. بیمارستان بستریه فعلا و البته حالش خوبه. امروز رفتم به مناسبت روز مادر یه روسری براش خریدم تو بیمارستان تقدیم کردم. یه گلدونم برا حاج‌خانم! و ناگفته نماند که این حرکات رو از فردریش عزیزم دارم وگرنه من که اهل این کارا نبودم!
حقیقتش اینه که از باخت رئالم خوشحال شدم! خیلی دوس ندارم آلمانیا پررو بشن ولی معمولا بعد از یه باخت سنگین برای بارسلونا دوس دارم رئالم همونجوری ببازه تا طرفداراش زیاد قدقد نکنن :دی
قهرمانی دورتمند رو ترجیح می‌دم به بقیه‌ی تیما.
آقای عارف یکی به نعل می‌زنه یکی به میخ. یه روز مصاحبه می‌کنه درباره کروبی و موسوی می‌گه این دوتا از بزرگان نظام هستن و امیدوارم هرچه زودتر مشکلشون حل بشه، هنوز دو روز نگذشته می‌گه سال 88 تقلبی نشده بود.
از له شدن بارسلونا شاد شدم! 4 تا خورد که درسته دوتاش اشتباه داوری بود اما بازم حقش بود حتی بیشتر از این بخوره. تیمی که 66 درصد مالکیت توپ داشته باشه اما فقط یک شوت تو چارچوب داشته باشه در مقابل 7 شوت تو چارچوب حریف حقشه که بیشتر از اینام بخوره و تحقیر بشه. هی مثل مسخره‌ها به همدیگه پاس عرضی و رو به عقب می‌دن حرص آدمو درمیارن! واترپلوبازای بی‌خود.
* از بایرنم خوشم نمیادا!